برادر جان،سریال رمضانی امسال شبکه ۳ سیما،مجموعه ای بود که احتمالا در پایان این ماه و در نظر سنجی مردمی هم،به لطف سلیقه ی نوستالژی پسند و دلتنگِ فضاهای فیلمفارسیِ بینندگان،مقام اول پر بیننده ترین سریال  را از آن خود می کند و لابد افتخاری برای سازندگان می شود.
منتقد حرفه ای فیلم و سینما نیستم؛اما به عنوان بیننده حق خود می دانم به ضعف های ریز و غالبا درشت این مجموعه اشاره کنم.هر چند برای سیمای میلی،مثل همیشه فرقی نمی کند و در ِنظر سنجی هایش،بر همان پاشنه ی تایید حداکثری مخاطبان می چرخد و بعید نیست کار را به برادر جانِ ۳ و ۴ هم برساند!
سریال البته دیالوگ محور است و نام سعید نعمت الله را هم به عنوان نویسنده با خود یدک می کشد.کسی که به لطف دیالوگ نویسی به خیالِ خود "علی حاتمی"وارش،سعی کرده سر و گوش بیننده را به گفت و گو هایی سنگین و نچسب گرم کند تا ضعف های بی شمار داستانی اش به چشم نیایند.غافل از آنکه به قول خود شادروان حاتمی در "سوته دلان":(بین خواننده ها؛یکی می شه قمر!بقیه،ای.می خونن!)
حاتمی اگر آن حرفهای شعر گونه را در دهان شخصیت های فیلم ها و سریال هایش می گذاشت؛آگاهانه،فضا و زمان‌را به دوره ی قاجار و پهلوی اول می برد و به این ترتیب؛دیالوگ هایش را برای بیننده باور پذیر می کرد.در تجربه های شاهکاری نظیر "سوته دلان"و "مادر" نیز که زمانی جدیدتر داشت،هر شخصیت،ادبیاتی مناسب سن و موقعیت و شغل خود داشت و هیچ گاه شخصیت ها فدای شعر گونه نویسی نمی شدند."برادر جان" اما بی توجه به گذشت ۵۰ سال از ساخت "قیصرِ" کیمیایی؛ کنش و واکنش های قیصر و داش فرمون را به پنجاه سال بعد می آورد و به زورِ دیالوگ هایی مثلا حاتمی وار؛از زبان ِ چاوش(که مستقیما و‌ تنها با تغییر لباس،از مجموعه ی قبلی اش "بانوی عمارت" به وسط سریالی در فضای معاصر با نام‌ "برادر جان" پرتاب شده است) می کوشد این "شتر،گاو،پلنگ" را به نامِ ترویجِ فرهنگ برادری و تحکیم بنیان خانواده،به خوردِ بینندگان بدهد.
در سرتاسر این مجموعه بیست و چند قسمتی،"قیصر وار" و "سلطان"طور،آنچه که جایی ندارد؛پلیس یا به قول امروزی ها،نیروی انتظامی است و "چاوش خان"هر جا که عشقش می کشد؛برادر خوانده ی بَرده اش،"حنیف" را؛پیت بنزین به دست، به جنگ مخالفان می فرستد.جالب این است که اگر قیصر،در دفاع از ناموس و انتقام خون برادر؛دست به قتل  می زند؛در "برادر جان"،دشمن،برادر و داماد و شوهر خاله اند که قربانیان گاه و بیگاهِ پدرخوانده ای به نام چاوش می شوند و با وجود همه ی توهین ها و تا دم ِمرگ کتک خوردن ها؛ دم هم نمی زنند!در تنها مرتبه ای هم که سر و کارشان با دادخواست ِ بی امضای "کریم بوستان"و به دست "لیلا" به دادگاه می افتد؛آراز،سکانس را با قسم به اینکه‌چاوش؛دااااش اوست و دوستش دارد به پایان می برد و رای و نتیجه دادگاه هم نه به دست کسی می رسدو نه اثرش را در ادامه سریال می بینیم!
در یکی دو قسمت آخر هم؛مطابق معمول؛ مهتاب خانمِ نازای چندین ساله ی سریال یکباره باردار می شود تا اجاقِ چاوش خانِ لابد حالا سر به راه شده(که البته تا آخرین لحظه هیچ‌ نشانی از تحول و تنبه در او نمی بینیم) کور نمانَد و بهانه ای هم برای طلاق ندادنِ زنِ دومِ به امید بچه دار شدن به زندگی آمده اش نمانَد و بینندگان هم حتما با همین یکی دو قسمت؛درس عبرت گرفته اند و مقادیر معتنابهی هم دعوای خانگی و خواهر-برادری،به مدد همین سریال،ختم به خیر شده است.
و ماهم‌ نتیجه می گیریم که "قیصر" و " رضا موتوری"و "کلاه مخملی" و "غلام ژاندارم" مشکل شان در هنرپیشه و سالِ ساخت و تلویزیون ِ ملی شان بوده و لاغیر!

قیصر و فرمونی به نام "برادر جان" (نقدی به سریال رمضانی شبکه ۳)

هم ,ی ,برادر ,سریال ,ای ,های ,برادر جان ,را به ,و به ,قیصر و ,است و

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تازه ترین اخبار و اطلاعات معماری و سازه های ایران و جهان film امید سافت-دانلود پکیج،نرم افزاری،فیلم های اموزشی،دانلود بهترین نرم افزارکامپیوتر pichakfrek World of Apps ONLINE MUSIC خرده فروشی ، عمده فروشی ، لجستیک ترشی و مربا سفیران سلسله الذهب نیشابور